خوشبختشدن بدون عشق سخت است، بدون دوست، ناممکن
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۳۹۲۲۸۲
عشق بهتر است یا دوستی؟ شاید هیچوقت نتوانیم جواب قاطعی به این سوال بدهیم، بااینحال، تحقیقات فراوانی دربارۀ احساس خوشبختی و رضایتمندی از زندگی نشان میدهند که روابطِ دوستانۀ پایدار و امن نقش بیبدیلی در سلامت ما انسانها دارند. در واقع، بیراه نیست اگر بگوییم که ماجراجوییهای عاشقانۀ دوران جوانی، بیشتر به درد فیلمها و رمانهای رمانتیک میخورد، تا زندگی واقعبینانه.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش عصرایران به نقل از ترجمان علوم انسانی، آرتور بروکس در آتلانتیک نوشت:
تلفنی به پدرم گفتم: «فکر کنم همسر آیندهام را دیده باشم، اما مشکلاتی در میان است». دقیقش این بود: بانوی مورد نظر را در سفری یکهفتهای به اروپا ملاقات کردم، در اسپانیا زندگی میکرد، چند باری همدیگر را دیدیم، اما یک کلمه حرف مشترک نداشتیم. مشخص است که به پدر متعجبم گفتم: «فکرش را هم نمیکند که بخواهم با او ازدواج کنم». اما بیستوچهار ساله بودم و عاشق، و هیچ یک از این موانع نمیتوانست جلوی ورود من به یک ماجراجویی افسانهای خیالانگیز را بگیرد. بعد از گذشت یک سال با تنها دو دیدار کوتاه دلسردکننده، کارم را در نیویورک کنار گذاشتم و به بارسلونا رفتم تا زبان اسپانیایی یاد بگیرم و امید داشتم وقتی حرفم را بفهمد، دوستم داشته باشد.
عاشقشدن «طوفانوطغیان»۱ بود: گاه سراسر سرمستی و گاه پرخطر و دلهرهآور و فرساینده. رابطۀ دورادوری که پیش از نقلمکانم به اسپانیا داشتیم، حالا پر شده بود از تماسهای تلفنی پرهولوولا، نامههای ناخوانا و سوءتفاهمهای همیشگی. بیشک نیاز نبود یک متخصص علوم اجتماعی با مدرک دکتری -منِ آیندهام- پیدا شود و برای منِ آن روزم سخنرانی کند و شواهد علمی بیاورد که در اولین مراحل عشقوعاشقیهای افسانهایْ ناکامی بسیار است. برای نمونه، اگر به من نشان میدادند که «باورهای قضاوقدری» دربارۀ نیمۀ گمشده و پیوندهای عاشقانۀ آسمانی، وقتی با اضطرابِ وصال۲ همراه شود، باعث میشود نتوانیم همدیگر را ببخشیم و با هم کنار بیاییم، میگفتم: «خب، به درک».
عاشقشدن ممکن است شورانگیز باشد، اما بهخودیِ خود، کلید رسیدن به خوشبختی نیست. شاید دقیقتر آن باشد که بگوییم عاشقشدن هزینۀ اولیهای است که برای به دستآوردن خوشبختی میپردازیم: مرحلهای شورانگیز، اما پرتنش که برای رسیدن به روابطی واقعاً رضایتبخش باید آن را تحمل کنیم.
عشق شورمندانه -دورهای که در عشق غرق میشویم- اغلب عنان مغز را در دست میگیرد، به گونهای که هم قادر است فرد را تا قلۀ غرور بالا بکشد و هم او را در درۀ نومیدی بیفکند. بله، هیجانآور است، اما به ندرت با رضایتمندی همراه است؛ در واقع، طی برخی دورههای تاریخی، عشق با خودکشی هم ارتباط نزدیکی داشته است.
و البته، علم نشان داده که عشق افسانهای از بهترین نویدها برای رسیدن به خوشبختی است. تحقیقات در زمینۀ رشد انسان در دانشگاه هاروارد از اواخر دهۀ ۱۹۳۰، ارتباط میان عادات افراد و سلامت آیندۀ آنها را تأیید کرده است. بسیاری از الگوهایی که در این مطالعه کشف شدهاند، مهم اما پیشبینیپذیر بودند: شادترین و سالمترین آدمها در کهنسالی هرگز لب به سیگار نزده بودند (یا در جوانی آن را ترک کرده بودند)، ورزش میکردند، کم مینوشیدند یا اصلاً نمینوشیدند و از نظر ذهنی خود را فعال نگه میداشتند و بسیاری الگوهای دیگر. اما این عادتها در مقایسه با یک عادت بزرگ رنگ میبازند: مهمترین نویدبخشِ شادی در کهنسالی داشتنِ روابط باثبات است؛ و بهویژه، برخورداری از یک همراهیِ افسانهای بلندمدت. سالمترین هشتادسالهها کسانی هستند که در پنجاهسالگی بیشترین رضایت را از روابط خود داشتهاند.
به بیان دیگر، رمزِ خوشبختی عاشقشدن نیست؛ عاشق ماندن است. نه به آن معنا که از نظر حقوقی به یکدیگر وصل باشیم: تحقیقات نشان میدهند که متأهلبودن تنها دو درصد سعادت ذهنی آیندۀ زندگی را تأمین میکند. عنصر مهم احساس خوشبختیْ رضایت از رابطه است و رضایت به چیزی وابسته است که روانشناسان «عشق همراهانه» مینامند؛ عشقی که بیش از آنکه بر پستی و بلندیهای شورمندی متکی باشد، بر مهرورزی باثبات، درک متقابل و تعهد متکی است.
شاید فکر کنید «عشق همراهانه» کمی توی ذوق میزند. من هم اولینباری که آن را شنیدم همین حس را داشتم، همان زمان که در پی کمدی افسانهای بچگانهای بودم که پیشتر توصیفش کردم. خیالتان را راحت کنم، مانند شوالیهای سرگردان به بارسلونا نرفتم تا به «عشق همراهانه» دست یابم. اما داستانم را برایتان کامل تعریف میکنم: بله را گرفتم؛ در واقع، گفت: سی۳، و حالا سی سال است که در کمال خوشبختی کنار هم زندگی میکنیم. میزان ارتباط ما افزایش یافته است –دستِکم بیست بار در روز برای هم پیام میفرستیم- و انگار همهاش این نیست که یکدیگر را دوست داشته باشیم؛ از هم خوشمان نیز میآید. او که عشقِ افسانهایِ اول و همیشۀ من بوده، بهترین دوستم نیز هست.
اینکه عشق همراهانه در دوستی ریشه دارد سبب میشود شادی حقیقی به بار آورد. عشق شورمندانه که مبتنی بر جذابیت است اغلب بعد از دوران تروتازگی رابطه دوامی ندارد. عشق همراهانه روی آشنایی تکیه دارد. پژوهشگری خلاصۀ این شواهد را در ژورنال مطالعات خوشبختی۴ بهشکلی بیپرده بیان میکند: «مزایای ازدواج برای احساس خوشبختی در افرادی بسیار بالاتر است که همسرشان را بهترین دوست خود نیز میدانند».
بهترین دوستها از همراهی یکدیگر لذت میبرند، راضی هستند و معنا مییابند. آنها سبب میشوند دیگری بهترینِ خود باشد؛ مهربانانه سربهسر یکدیگر میگذارند؛ از با هم بودن کیف میکنند. معروف است که رئیسجمهورِ سیاُم ایالات متحده، کالوین کولیج و همسرش، گریس، چنین رفاقتی با هم داشتند. طبق یکی از داستانها (که شاید ساختگی باشد)، وقتی رئیسجمهور و همسرش در حال گردش در یک مزرعۀ پرورش طیور بودند، خانم کولیج -آنقدر بلند که صدایش به گوش رئیسجمهور هم برسد- به مرغدار گفته است: چقدر جالب که این همه تخممرغ را فقط یک خروس بارور کرده است. مرغدار پاسخ داده که خروسها این کار را هر روز بارها و بارها انجام میدهند. آنگاه گریس کولیج با لبخندی به کشاورز گفته است: «لطف میکنی اگر این را برای آقای کولیج هم توضیح بدهی». رئیسجمهور، با اشاره به این حرف، پرسیده آیا خروس هر بار فقط به یک مرغ خدمات میدهد؟ مرغدار پاسخ داده خیر، هر خروس مرغهای بسیار زیادی دارد. رئیسجمهور گفته است: «لطف میکنی اگر این را برای خانم کولیج هم توضیح بدهی».
بحث خروسهای هوسران به کنار، گویا افسانۀ عشق همراهانه زمانی بیشترین شادی را برای افراد به ارمغان میآورد که تکهمسری در میان باشد. این ادعا را در مقام یک دانشمند علوم اجتماعی مطرح میکنم، نه در مقام یک آموزگار اخلاق: در سال ۲۰۰۴، تحقیقی روی ۱۶۰۰۰ بزرگسال امریکایی نشان داد از نظر مردان و زنان به یک میزان، « بالاترین میزان خوشبختی در سال گذشته در روابطی تجربه شده بود که فقط یک شریک جنسی داشتند».
البته دوستی عمیق همراهانه میتواند انحصاری نباشد. در سال ۲۰۰۷، محققان دانشگاه میشیگان دریافتند افراد متأهل ۲۲ تا ۷۹سالهای که میگفتند دستکم دو دوست صمیمی دارند -یعنی دستکم یک دوست به جز همسر خود- در مقایسه با زوجهایی که خارج از رابطۀ با همسرشان، دوست صمیمیای نداشتند، رضایت از زندگی و عزتنفس بیشتر و افسردگی کمتر است. به عبارت دیگر، عشق همراهانۀ بلندمدت شاید برای احساس خوشبختی ضروری باشد، اما کافی نیست.
تعجبی ندارد که من دوست دارم آثار شکسپیر، پابلو نرودا و الیزابت برت براونینگ دربارۀ عشق شورمندانه را بخوانم ولی افسانۀ اسپانیایی خودم را میگل دو سروانتس بهتر از همه وصف میکند. سروانتس در دُن کیشوت این ترانه را از زبان قهرمان داستانش برای معشوقش، دولسینی، میخواند:
کبوتر توبوزی آسمانی، دولسینی رویایی
تو هست و نیست من را برای خود میخواهی؛
تصویر تو همینجاست، حکشده در روح من؛
با هم یکی گشتهایم، یک روح در دو بدن.
این ترانه شدت عشق شورمندانه را بهخوبی نشان میدهد. اما وقتی پای خوشبختی به میان آید، باید جلوی فردریش نیچهای سر تعظیم فرود آورد که شاعر نیست و مینویسد: «نبود عشق نیست که ازدواجهایی سرشار از ناخشنودی به بار میآورد، نبود دوستی است که چنین میکند». درست است، نیچه هرگز ازدواج نکرد و گفتهاند در سه بار خواستگاری از یک زن دست رد به سینهاش خورد (انگار، نیهیلیسم چندان هم جذاب نیست). بااینهمه، حرف او درست است.
تمام این دادهها و مطالعات را هم که کنار بگذارم، بهترین شاهدی که دربارۀ شادی و عشق شورمندانه دارم زندگی خودم است. سه دهه از شمشیربازی در آن آسیاب بادی افسانهای باورنکردنی میگذرد و در این مدت، دولسینی من در روزهای خوب و بد بسیاری کنارم بوده است. با هم لذت میبریم و با هم میترسیم؛ مثلاً میترسیم یکی از سه فرزندمان کار احمقانهای انجام دهد، برای نمونه به دنبال عشقی شورمندانه راه خود را بگیرد و به اروپا برود. امیدواریم دهههای بعدی زندگی را نیز با عشق و دوستی در کنار هم سپری کنیم. و دعا میکنم، چهرۀ زیبای او آخرین چیزی باشد که قبل از چشم بستن از این جهان میبینم: تصویر تو همینجاست، حکشده در روح من.
پینوشتها:
• این مطلب را آرتور بروکس نوشته و در تاریخ ۱۱ فوریه ۲۰۲۱ با عنوان «The Type of Love That Makes People Happiest» در وبسایت آتلانتیک منتشر شده است. و وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ با عنوان «خوشبختشدن بدون عشق سخت است، بدون دوست، ناممکن» با ترجمۀ نجمه رمضانی منتشر کرده است.
•• آرتور بروکس (Arthur Brooks) استاد مدرسۀ کسبوکار دانشگاه هاروارد، عضو هیئت تحریریۀ مجلۀ آتلانتیک و میزبان پادکست «هنر خوشبختی» است.
[۱] جنبش ادبی در آلمان در نیمۀ دوم قرن هجده میلادی که به مقابله با نویسندگان جبهۀ روشنگری برخاست [مترجم].
[۲] attachment anxiety: نوعی از استرس و فشار روانی که در رابطه با دیگرانِ مهم تجربه میشود و در مراحلِ اولیۀ روابط عاشقانه در اوج خود است [مترجم].
[۳] Sí، در زبان اسپانیایی به معنی «بله».
[۴] Journal of Happiness Studies
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: احساس خوشبختی رئیس جمهور افسانه ای عاشق شدن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۹۲۲۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نکونام: اگر کسی اشتباه کند تاوانش را میدهد
آفتابنیوز :
جواد نکونام سرمربی تیم استقلال در نشست خبری پیش از دیدار با ذوبآهن در گفتگو با خبرنگاران اظهار داشت: هیچ بازی برای ما راحت نیست و ۵ بازی تا پایان فصل داریم که باید تمام تمرکزمان را داشته باشیم تا به موفقیت برسیم. میدانیم کجای کار هستیم و میدانیم از این بازی چه میخواهیم. دوست داریم که بتوانیم بازی را کنترل کنیم و به پیروزی برسیم. همه از اهمیت بازی آگاه هستند و میدانند چه مسئولیت بزرگی بر دوشمان است.
او ادامه داد: در روز اول هم گفتم که باید بهترین عملکرد را داشته باشیم و الان هم صحبتم همین است. باید بهترین بازی را انجام دهیم و بیشترین تلاش را هم داشته باشیم بعد از آن هر اتفاقی بیفتد قسمت و تقدیر است.
نکونام درباره حضورش در کنفرانس خبری پس از مدتها توضیح داد: من خوشحال هستم که اینجا آمدم و همیشه دوست دارم که پاسخگوی خبرنگاران باشم، ولی شرایط خیلی مهم است و در شرایطی که من تمرین دارم و تیمم داخل رختکن است، آمدم اینجا جواب بدهم. اگر شرایطش باشد نمیروم کسی هم نمیتواند به من بگوید که بیایم؛ شما تمام دنیا را نگاه کنید در کنار زمین تمرین یک سالنی دارند که دوستان در آن حاضر میشوند و باهم صحبت میکنیم. امروز خوب است و من با اینکه دیر میرسم، اما آمدم اینجا و بعدش به تمرین خواهم رفت. اگر من هتل المپیک باشیم و با این ترافیک بخواهم بیایم این سمت تهران، باید چه کار کنم؟ وقتی نتوانم نمیآیم. من هیچوقت به خبرنگاران توهین نکردم، ولی این موضوعی است که سازمان لیگ باید درستش کند. اگر ده سال دیگر هم مربیگری کنم و اگر اتفاقی بیفتد که نتوانم بیایم، باز هم نمیآیم.
وی در اشاره به تنشهای موجود با مدیریت سابق باشگاه استقلال و برکناری علی خطیر گفت: هر تیمی متحدتر باشد، نتیجه بهتری میگیرد. این فقط قهرمانی و جام گرفتن نیست. هر گروهی متحدتر باشد موفقتر است. به هر حال آتیلا حجازی و پدر مرحومش نامی پرافتخار برای باشگاه استقلال هستند و افتخار میکنیم. آقای علی عسگری و سردار شهریاری تلاش کردند و نشان دادند که مالکیت باشگاه استقلال برایشان مهم است. صحبتهای خوبی داشتیم و آینده به دستان این عزیزان است. امیدوار هستیم استقلال بهترین نتیجه را بگیرند و نمیشود قول داد، چون فقط میتوانیم قول تلاش کردن را به هواداران بدهیم. به دوستان هم در جلسات گفتیم که برنامهریزی برای این ۵ هفته است و از هفته آینده به سراغ تمدیدها خواهیم رفت.
سرمربی استقلال در واکنش به اتفاقات رخ داده در ورزشگاه آزادی در جریان بازی پرسپولیس-سپاهان واکنش نشان داد و گفت: تقابلی وجود ندارد. ما همه دوست هستیم و هیچکس را رودرروی یکدیگر نگذارید. قسم میخورم که از این اتفاقات خبر ندارم و میدانید که صادقانه صحبت میکنم. به هر حال اگر کسی اشتباه کند تاوانش را میدهد. منکر عملکرد هواداران نمیتوان شد و خودم هم در بازیهای قبل دیدم که هواداران تیم رقیب به من بیاحترامی کردند. به هر حال باید پذیرفت و اتفاقی که میگویید را نمیدانم. دوست دارم فردا همه هواداران با شال و پیراهن و هر چیز آبی به ورزشگاه بیایند و استادیوم آبی باشد. تمام تلاشمان را میکنیم تا تیم فردا موفق باشد.
او درباره وضعیت خط دفاعی تیمش توضیح داد: این هفته هم آرمین سهرابیان و هم رافائل سیلوا به ما کمک کردند و امروز در تمرین کنار ما هستند. بحث استفاده کردن از آنها به شرایط بازی بستگی دارد.
سرمربی تیم فوتبال استقلال درباره قضاوت کوپال ناظمی گفت: ایشان داور خوبی است و نگاه ما مثبت است. البته ذهنیتهایی در مورد قضاوت ایشان از دو دیدار گذشته وجود دارد، اما ما هیچ قضاوتی نمیکنیم و دوست داریم بهترین عملکرد را داشته باشند و حقی از تیمی ضایع نشود. ما تلاش میکنیم و میجنگیم و هر تیمی که شایسته است پیروز شود.
وی ادامه داد: نگران هستیم، اما اعتماد میکنیم به همه داوران. همه دیدند که در چند بازی اخیر چه اتفاقاتی رخ داده است. با این حال ما تلاش میکنیم و وظیفه خودمان را انجام میدهیم. امیدوارم داوران هم عدالت را اجرا کنند و هر تیمی که شایسته است به پیروزی برسد. شرایط طوری است که نمیتوانیم اعتراض نکنیم. نگران هستیم، ولی اعتماد میکنیم.
نکونام در اشاره به نتایج فوقالعاده ذوبآهن در بازیهای خارج از خانه گفت: آمار و ارقام برای رسانه و آنالیزور جذاب است، ولی در فوتبال دو تیم مقابل یکدیگر قرار میگیرند و هر کسی بهتر باشد، میبرد!
سوال بعدی از جواد نکونام درباره سبک بازی تیمش بود. نکو با لبخندی همراه با اعتماد به نفس گفت: من هر کاری دلم بخواهد میکنم. صد درصد... خبرنگار پرسید تا قهرمانی؟ نکونام جواب داد: تا هر موقع که بخواهم. تا هر موقع که بخواهم!
او درباره مسائل پرداختی مالکان جدید استقلال گفت: این صحبتها مربوط به کارهای مدیریتی است و چیزی نیست که من به آن ورود کنم.
نکونام در واکنش به تاثیر امضای تسویه حساب گرفتن از بازیکنان گفت: خیالتان راحت باشد هیچ تاثیری نمیگذارد.
او همچنین به مسئله تغییر نام باشگاه استقلال گفت: چیزهایی میگویید که به من مربوط نیست. مسئولان و مدیریت باشگاه باید تصمیم بگیرند و در هر حالتی استقلال برای ایران است.
در پایان نکونام درباره فلسفه فوتبالیش تاکید کرد: در فوتبال دو تیم مقابل یکدیگر قرار میگیرند و یک تیم در پایان میبرد، دوست دارم تیم من ببرد!
منبع: ورزش سه